به نام خدا 

سلام 

من تقریبا یکسال بود که خودم را مقید کرده بودم که حتما از صبح که از خواب پا میشم ذکرهای استغفار را که روزی 400 مرتبه است را بگم و بعداز نماز مغرب و عشا حتما دعای توسل را بخونم و خدا یاریم کرد و انجامش دادم از عید نوروز که شد تو حزب خوانی قرآن شرکت کردم و قرار شد شبی یه حزب از قرآن هم بخونم، واون را هم مقید به خوندنش بودم تااینکه اصلا نمیدونم چی شد که ی روز خیییلی سرم شلوغ شد و مرتب از خونه بیرون بودم و نتونستم ذکرهامو کامل بگم شبش هم اینقدر خسته بودم که از فرط خستگی چشمام باز نمیشدن که بیدار بمونم و ذکرهامو کامل کنم و بخوابم و خلاصه خوابم برد. فرداش مجبور شدم دوره ختم ذکرهامو از اول شروع کنم و چند روز بعد دوباره همین اتفاق افتاد بعد گفتم از اول ماه دیگه شروع میکنم و یادم رفت بعد از ی مدتی دعا توسل را یک شب درمیون خوندم، از اول این دوره هم  مقید بودم که هر شب حتما یه وبلاگ رو بنویسم و بلطف خدا می‌نوشتم اما چند روزی که ذهنم بخاطر بیماری بابا و رفت و آمدم به خونه ی بابا مشغول شد، فراموشم میشد که بنویسم بعد یدفه که به خودم اومدم دیدم واااای چقدر زود عادت میکنیم و همه چی برامون عادی میشه، گناه کردن هم همینطوره، خدا اون روز را نیاره که کسی به گناه کردن حتی به دروغ گفتن و غیبت کردن عادت کنه، اونوقت دیگه زندگیش میره رو هوا. و از همه بدتر تو مسیر گناه اینه که طرف بیاد خودش رو توجیه هم بکنه، بگه خب انسان که جای الخطاست حالا منم یه گناهی کردم یه اشتباهی کردم  دیگه خدا خودش می بخشه و هی مرتبه های بعدی هم دیگه راحت تکرارش میکنه چون خیلی راحت براش عادی شده. خدا خودش به هممون رحم کنه. از امروز دوباره خدا کمکم کرد و ذکرهامو گفتم. خدایا منو بخاطر تمام کوتاهیها و قصوراتم ببخش و از من گذشت کن خدایا من از شر شیطان ملعون به خودت پناه میبرم، نخواه و نگذار که بی قیدو بند به ارزشهامون بشیم. 

الهی آمین 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها